ای کاش می شد در خلال گریه هایم
جایی برای با تو بودن باز می شد
یا نه، یکی شاید شبیه عاشقیهات
در خانه ام در گیر قهر و ناز می شد
آهنگ دریا چنگ می زد قایقت را
موج دلش با شور تو دمساز می شد
چشم تو مانند جنون عشق تب داشت
اشک تو سوزش ناله های ساز می شد
شاید دلت می خواست در دام تو باشم
وقتی وجودت متن یک آواز می شد
گاهی نگاهم روی لبخند تو می ماند
سعی تو پنهان کردن یک راز می شد
من مرغ دریا بودم و روح تو صیاد
ای کاش آغوشت پر پرواز می شد
افسوس قلب آرزوهایم ترک داشت.
کی سهم دریا مرغکی طناز می شد؟
قایق گذشت و مرد از دریا نیامد
باید که صبح دیگری آغاز می شد.
ویرایش نشده
راشین گوهرشاهی
درباره این سایت